سفرنامه دریابل، گزارشی از مراسم تدفین در دوره صفویه ارائه میدهد که شامل شیون و زاری بستگان، حمل جسد در تابوت به همراه وسایل شخصی متوفی و تکرار مراسم حمل با فریاد است. این آداب، با توجه به جایگاه اجتماعی فرد، تا حدودی متفاوت بوده است.
در کنار سقائی و آب فروشی بوسیله مشک، جماعتی هم بودندکه بوسیله کوزه و یا سبو و یا لاوک و انواع دیگری از وسایل شکستنی سفالین که مقدار معتنابهی در آن آب جای میگرفت به درخانه ها می رفتند و آب به اهل خانه می فروختند....
جنس این گروه ها با رفتار و فرهنگ جامعه مدرن بسیار فاصله دارد و حتی نمی تواند خود را با آن هماهنگ کند؛ به همین دلیل تغییر چهره می دهد و یا به حاشیه می رود.
اعتماد السلطنه در کتاب "الماثر والاثار" درباره ی ورود کالاهای تجملی اروپا به خانه های ایرانی می گوید:"امروز هیچ خانه ای از اغنیاء و متوسطین ایرانیان نیست مگر این که البته به مقداری از اسباب زینت مابین افراط و اقتصاد ...
در دوران قاجار روستاییان از سکونت در محل گذر جاده ی اصلی به خصوص معبر عبور قشون، خوداری میکردند. روستاییان واقع در سر راه قشون در فقر به سر می بردند چرا که بدون این که خودشان بخواهند محصولات آن ها به یغما برده ...
حاکم با دیدن قحطی و حمله های مردم قحطی زده به خانه ی اغنیاء از ترس حمله به ارگ حکومتی، حکومت را به پیشکارش اسماعیل خان نوری واگذار و خود رهسپار تهران گردید...
"ماری (لیدی) شیل" به نکته ای عجیب ولی در عین حال واقعی در رابطه با بیماری وبا در تبریز اشاره می کند. ایشان در خاطراتش می نویسد که به هنگام شیوع وبا موقعیت جالبی برای زن های طبقه ی اعیان تبریز به وجود می آید....
لامبتون می نویسد؛ وقتی از یکی از کلانترها پرسیدند اگر چنانچه ایلیاتی ها برایش هدایای سال نو نمی برند، او چه می کرد؛ وی پاسخ داده بود که ممکن نیست ، ولی اگر چنین می شد، به زور می گرفت.
پس از افروختن خارها خاکستر آن را جمع می کنند و از خانه ها بیرون می بردند و کنار دیوار می ریختند. کسی که خاکستر را می برد هنگام بازگشت در می زد از درون خانه می پرسیدند کیست؟ جواب می داد منم می گفتند از کجا آمدی ...